واکنش های شدید نمایندگان کشورهای مختلف به قسمت آخر پایتخت 3
در پی پخش قسمت پایانی سریال پایتخت 3 از شبکه اول سیما، نمایندگان کشورهای چین، روسیه و آمریکا به این سریال واکنش نشان دادند...
در پی پخش قسمت پایانی سریال پایتخت 3 از شبکه اول سیما، نمایندگان کشورهای چین، روسیه و آمریکا به این سریال واکنش نشان دادند...
از دختره میپرسن چرا هنوز ازدواج نکردی؟؟؟؟؟؟؟
میگه..........
جون مادرتون یکبار هم که شده به این اخبار شبانگاهی با دقت نگاه کنید و گوش بدین:
نفس باد صبا آفت جان خواهد شد
عید می آید و اجناس گران خواهد شد
قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس
باز سرویس گر فک و دهان خواهد شد
همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد
و سرا پای وجودم نگران خواهد شد
می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما
عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد
می رسد مرحله ی سخت و نفس گیر خرید
نوبت گند ترین کار جهان خواهد شد
کل عیدی و حقوقم به شبی خواهد رفت
بر سر جیب بغل فاتحه خوان باید شد
یک الف آدم و یک عائله آنهم پر خرج
وقت فرسودن اعصاب و روان خواهد شد
پول را با علف خرس یکی می دانند
فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد
هانیه نعره بر آرد که ندارم مانتو
کامران از پی او تیز دوان خواهد شد
که پدر کفش و کت و پیرهنی می خواهم
بعد از او نسترنم مرثیه خوان خواهد شد
سام هم لنگه ی جوراب به پا می گوید
شستم از پنجه اش امسال عیان خواهد شد
قیمت پسته به قلب من آسیب پذیر
باز هم وای که آسیب رسان خواهد شد
زیر بازارچه با قیمت ماهی یا گوشت
آسمان دور سرم پُر دَوَران خواهد شد
مغز گردو شده مانند طلا مثقالی
مغزم از قیمت آن سوت کشان خواهد شد
کمرم گشت که در خانه تکانی سرویس
حالیا نوبت این فک و دهان خواهد شد !
توضع لاتی
اقا ما تقویم جیبی ، شما موسسه ژئو فیزیک !
اقا ما سه کله پوک ، شما سه تفنگدار !
...
ﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥِ ﭘﺴﺮﺵ ﺑﻪ ﻣﺤﻞِ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺍﻭﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻟﻨﺪﻥ
ﺭﻓﺖ !
ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺎ ﭘﺴﺮﺵ ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻗﯿﻪ !
ﻣﺜﻞِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﺎﻣﺎﻧﺎ ﻣﺸﮑﻮﮎ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ
ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﻪ ﻓﮑﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻣﺎﻣﺎﻥ ! ﻭﻟﯽ ﻭﯾﮑﯽ ﻓﻘﻂ ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻗﯿﻪ...
ﻣﻨﻪ !
ﯾﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻣﺎﻣﺎﻥِ ﻣﺴﻌﻮﺩ ، ﻭﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻣﺴﻌﻮﺩ
ﮔﻔﺖ :
ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﻗﻨﺪﻭﻥِ ﻧﻘﺮﻩ ﯼ ﻣﻦ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ !
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ؟
ﻣﺴﻌﻮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻏﯿﺮﻣﻤﮑﻨﻪ ﻭﻟﯽ ﺑﻬﺶ ﺍﯾﻤﯿﻞ ﻣﯿﺰﻧﻢ !
ﺗﻮ ﺍﯾﻤﯿﻞ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﻮﺷﺖ :
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻋﺰﯾﺰﻡ ! ﻣﻦ ﻧﻤﯿﮕﻢ ﺷﻤﺎ ﻗﻨﺪﻭﻧﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﻦ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯽ ،
ﻭ ﺩﺭﺿﻤﻦ ﻧﻤﯿﮕﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﻧﺪﺍﺷﺘﯽ ! ﺍﻣﺎ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ
ﻭﻗﺘﯽ ﺷﻤﺎ ﺭﻓﺘﯽ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻗﻨﺪﻭﻥ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ !
ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ... ﻣﺴﻌﻮﺩ !
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻤﯿﻞ ﻣﺎﺩﺭِ ﻣﺴﻌﻮﺩ :
ﭘﺴﺮ ﻋﺰﯾﺰﻡ! ﻣﻦ ﻧﻤﯿﮕﻢ ﺗﻮ ﺑﺎ ﻭﯾﮑﯽ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﻭ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ
ﻧﻤﯿﮕﻢ ﮐﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻧﺪﺍﺭﯼ !
ﺍﻣﺎ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺍﻭﻥ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﯾﻪ ﺷﺐ ﺗﻮ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏِ
ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﯿﺪ ، ﺣﺘﻤﺎ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻗﻨﺪﻭﻧﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ !
ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ... ﻣﺎﻣﺎﻥ !
چند وقت پیش خونه تنها بودم خواستم خیر سرم یه حالی به خودم بدم ورداشتم یه بشکه قهوه درست کردم بعدشم خیلی باکلاس مثه فیلما رفتم جلوی تی وی نشستم که کوفتش کنم!
ولی هنوز لب نزده بودم که یه قطره قهوه از لیوان چکید پایین
زیر پامو که نگا کردم دیدم یه لکۀ قهوه ایی کوچیک رو فرشه و
از اونجایی که مامانم خیلی رو این مسائل حساسه مثه پلنگ شیرجه زدم روش که پاکش کنم!
اول یه قاشق چای خوری تف روش ریختم وسعی کردم با... لباسم پاکش کنم ولی نشد بعد به مایع ظرفشویی و اسفنج آشپزخونه پناه آوردم
ولی بازم پاک نشد!
بعدش از رو چیزی که قبلا شنیده بودم یکم شیرو سرکه رو قاطی کردم ریختم روش ولی بدتر شد که بهتر نشد!
تو مرحلۀ بعد رفتم اینترنت تحقیقات به عمل آوردم و با توجه به نتیجۀ تحقیقات ورداشتم یکم ماست ریجتم رو فرش!اما بازم پاک نشد!
در مرحلۀ آخر با کلی بدبختی میز و مبلا رو جابه جا کردم و فرشو 180 درجه چرخوندم که لکه بره زیر پایۀ یکی از مبلا و معلوم نشه !
بعدش با کلی افتخار به خودم؛همین که خواستم بشینم دیدم اینور فرشم یه دونه لکه دقیقا مثه اون قبلیه هست!
وقتی خوب دقت کردم دیدم 4 طرف فرش از این لکه ها داره و
کلا یارو اصلا لکه نبوده و طرح خودِ فرشه!
در همون حالت بهت و حیرت زدگی چشمم به پاچۀ شلوارم افتاد که کثیف شده بود وتازه فهمیدم اون یه قطره قهوه ریخته رو شلوار خودم!
و دراین هنگام بود که بر عقل خویش درود فرستادم و بی درنگ یاد پت و مت رو گرامی داشتم..!
غضنفر: برو يه نوشيدني واسم بگير
پسرش: كولا يا پپسي
غضنفر: كولا
... پسرش : دايت يا عادي
غضنفر : دايت
پسرش : قوطي يا شيشة
غضنفر : قوطي
پسرش : كوچك يا بزرگ
غضنفر : اصلا نميخام واسم اب بيار
پسرش : معدني يا لوله كشي
غضنفر : اب معدني
پسرش : سرد يا گرم
غضنفر : ميزنمتا
پسرش : با چوب يا دمباي
غضنفر : حيوون
پسرش : خر يا سك
غضنفر : گمشو از جلو چشام
پسرش : پياده يا با دو
غضنفر : با هر جي برو فقط نبينمت
پسرش : باهام مياي يا تنها برم
غضنفر : ميام ميكشمت ا
پسرش : با چاقو يا ساطور
غضنفر : ساطور
پسرش : قربانيم ميكني يا تيكه تيكه
غضنفر : خدا لعنتت كنه قلبم وايساد
پسرش : ببرمت دكتر يا دكترو بيارم اينجا
و ...
اینجوری شد که غضنفر دق کرد و مُرد
از 96 تا ماهی شما 55تا غرق شد چند تا ماهی دارید؟
.
.
.
.
.
اول خوب فکر کنید بعد جوابشو تو ادامه مطلب ببینید.
روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: من می خواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم .او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند.زن نیز قول داد که چنین کند.چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را وداع کرد.
زن نیز قول داد که چنین کند. وقتی ماموران کفن و دفن مراسم مخصوص را بجا آوردند و می خواستند تابوت مرد را ببندند و ان را در قبر بگذارند،ناگهان همسرش گفت: صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم.بگذارید من این صندوق را هم در تابوتش بگذارم.دوستان آن مرحوم که از کار همسرش متعجب شده بودند به او گفتند آیا واقعا حماقت کردی و به وصیت آن مرحوم عمل کردی؟زن گفت: من نمی توانستم بر خلاف قولم عمل کنم. همسرم از من خواسته بود که تمامی دارایی اش را در تابوتش بگذارم و من نیز چنین کردم.البته من تمامی دارایی هایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم.در مقابل چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در تابوتش گذاشتم، تا اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند