طنز/ تلخی ها و شیرینی های پول یارانا!

وعده‌های متعدد دولت قبل در پرداخت یارانه نقدی و مشکلات اقتصادی پیش روی کشور در دولت جدید، باعث شده قصه یارانه همچنان با حواشی بسیار ادامه یابد!

ای خردمند عاقل و دانا
قصه ی یاریانه بر خوانا
گر که خود عاقلی و با هوشی
پس قضاوت بکن به اذهانا
روزگاری یکی چنین میگفت
بهر ما مردمان ایرانا:
که دهم پول نقد یارانه
تا که شادان شوید و خندانا
بروید و همیشه خوش باشید
تا که باشد بقای دورانا

پول نفت است و پول بیت المال
پول باج و خراج تورانا
بخرید از برای زن جامه
یا دوچرخه برای طفلانا
به سیاحت روید در هر جا
به قم و اصفهان و زنجانا
سفری هم به سرزمین فرنگ
سوی پاریس یا که آلمانا
بخرید خودروهای شیک و تمیز
پرادو، پرشیا و نیسانا
یا سر سفره ها برای طعام
دست و پا کرده مرغ بریانا

الغرض روزگار خوبی بود
وقت واریز پول یارانا!
پول نقدی بدست می آمد
روح می شد به اوج پرانا
ولی آن وعده ها یکی را هم
که نشد تا مجال جولانا
هر چه یارانه بود در یک آن
خرج می شد به جان مامانا
پول آب را نداده می‌آمد-
برق و گازو قبوض تلفانا
ما هم اینجا اسیرو سرگردان
گیج و سردر گمیم و حیرانا

کم کم اما به گوش می آید
انعکاس یکی جریانا
اینکه آن وعده ها همه رفتند
رو به بالا، به سوی کیهانا
حالیا قصه گشته وارونه
پس بباید دهی تو یارانا
آری آری درست بشنودی
پس بباید دهی قلی جانا
تا همینجا بس است یارانه
بعد از این پس دهی تو تاوانا
لیک دانم که باورش سخت است
سخت و تلخ ای که جان به قربانا

اینک اما سوال من اینست:
پس کجا رفته آن سخندانا؟!
وعده هایی که داد میماند
چون حبابی به روی پیکانا
بعد از اینها دگر نمی‌بینی
رهگذاری به ره تو شادانا
روزها آه و زاری و ناله
شب به ظلمت نشسته گریانا
مگر اینکه خدا بیاید باز
برسد خود به داد انسانا
تا به اینجا رسید قصه ی ما
دارد اما ادامه داستانا...!!