تـا کـی غــم آن خـورم کـه دارم يا نـه!؟
تـا کـی غــم آن خـورم کـه دارم يا نـه
وين عمـر بـه خوشـدلی گـذارم يا نـه
پرکـن قـدح باده کـه معلـومم نيست
کايـن دم کـه فـرو بـرم ، بـرآرم يـا نـه
٠•●ஜ حکــیم عمــر خیــام ஜ●•
دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد
گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است
کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد
حافظ شیرازی