378
دلتنگت که میشوم
آسمان هم دلش ریش میشود...
ای از تبار یاس های خوش بو
تو ای به رنگ سرمستی
پنهان شده ای که جه؟
تابستان بهانه است
سرزمینمان داغدار کوچ توست...
غبار دوریت طراوت را مسموم کرده
و انگورهای مستی زتو میطلبند
نمایان شو تا ارامش بر ظرف جهان طلاکوب شود
آمین